
مولانا
غزل شمارهٔ ۹۵۶
۱
ز جان سوختهام خلق را حذار کنید
که الله الله ز آتش رخان فرار کنید
۲
که آتش رخشان خاصیت چنین دارد
که هر قرار که دارید بیقرار کنید
۳
دلی که کاهل گردد نداش میآید
که زنده است سلیمان عشق کار کنید
۴
مباش کاهل کاین قافله روانه شدست
ز قافله بممانید و زود بار کنید
۵
چهارپای طبایع نکوبد این ره را
به ترک خاک و هواها و آب و نار کنید
۶
غنیست چشم من از سرمه سپاهانی
ز خاک تبریز او را مگر نثار کنید
۷
بزرگی از شه ارواح شمس تبریزست
وجودها پی این کبریا صغار کنید
تصاویر و صوت


نظرات
همایون