مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۹۷۲

۱

عاشقانی که باخبر میرند

پیش معشوق چون شکر میرند

۲

از الست آب زندگی خوردند

لاجرم شیوه دگر میرند

۳

چونک در عاشقی حشر کردند

نی چو این مردم حشر میرند

۴

از فرشته گذشته‌اند به لطف

دور از ایشان که چون بشر میرند

۵

تو گمان می‌بری که شیران نیز

چون سگان از برون در میرند

۶

بدود شاه جان به استقبال

چونک عشاق در سفر میرند

۷

همه روشن شوند چون خورشید

چونک در پای آن قمر میرند

۸

عاشقانی که جان یک دگرند

همه در عشق همدگر میرند

۹

همه را آب عشق بر جگر است

همه آیند و در جگر میرند

۱۰

همه هستند همچو در یتیم

نه بر مادر و پدر میرند

۱۱

عاشقان جانب فلک پرند

منکران در تک سقر میرند

۱۲

عاشقان چشم غیب بگشایند

باقیان جمله کور و کر میرند

۱۳

و آنک شب‌ها نخفته‌اند ز بیم

جمله بی‌خوف و بی‌خطر میرند

۱۴

و آنک این جا علف پرست بدند

گاو بودند و همچو خر میرند

۱۵

و آنک امروز آن نظر جستند

شاد و خندان در آن نظر میرند

۱۶

شاهشان بر کنار لطف نهد

نی چنین خوار و محتضر میرند

۱۷

و انک اخلاق مصطفی جویند

چون ابوبکر و چون عمر میرند

۱۸

دور از ایشان فنا و مرگ ولیک

این به تقدیر گفتم ار میرند

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 600
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 381
عندلیب :

نظرات