
مولانا
غزل شمارهٔ ۹۷۳
۱
صوفیان در دمی دو عید کنند
عنکبوتان مگس قدید کنند
۲
شمعها میزنند خورشیدند
تا که ظلمات را شهید کنند
۳
باز هر ذره شد چو نفخه صور
تا شهید تو را سعید کنند
۴
چرخ کهنه به گردشان گردد
تا کهنههاش را جدید کنند
۵
رغم آن حاسدان که میخواهند
تا قریب تو را بعید کنند
۶
حاسدان را هم از حسد بخرند
همه را طالب و مرید کنند
۷
کیمیای سعادت همهاند
در همه فعل خود بدید کنند
۸
کیمیایی کنند همه افلاک
لیک در مدتی مدید کنند
۹
وان هم از ماه غیب دزدیدند
که گهی پاک و گه پلید کنند
۱۰
خنک آن دم که جمله اجزا را
بی ز ترکیبها وحید کنند
۱۱
بس کن این و سر تنور ببند
تا که نانهات را ثرید کنند
تصاویر و صوت


نظرات
علی نامیرا
روفیا
پاسخش گفت:در ماه صفر هم ده ماه دگر هم!!چرا یک روز عید، چرا یک روز شادی، چرا یک روز دیوانگی؟چرا هر روز به جای مگس قدید کردن جشن نگیریم؟ چه کسی جلوی ما را گرفته است؟ چه چیزی جز اندیشه های حاجب مانع از تابش آن نور ازلی در قلب های ماست؟
سیدمحمد
روفیا
دوستدار
همایون
هانیه سلیمی
حمید
علی رفیع
سید یاسر حکیمی
سید یاسر حکیمی
امیر
سید محمد سادات باریکانی