مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۹۷۵

۱

آتش افکند در جهان جمشید

از پس چار پرده چون خورشید

۲

خنک او را که شد برهنه ز بود

وای آن را که جست سایه بید

۳

دل سپیدست و عشق را رو سرخ

زان سپیدی که نیست سرخ و سپید

۴

عشق ایمن ولایتیست چنانک

ترس را نیست اندر او امید

۵

هر حیاتی که یک دمش عمرست

چون برآید ز عشق شد جاوید

۶

یک عروسیست بر فلک که مپرس

ور بپرسی بپرس از ناهید

۷

زین عروسی خبر نداشت کسی

آمدند انبیا به رسم نوید

۸

شمس تبریز خسرو عهدست

خسروان را هله به جان بخرید

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 602
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 382
عندلیب :

نظرات

user_image
همایون
۱۳۹۶/۰۸/۲۹ - ۲۰:۲۵:۳۳
فرهنگ ایرانی‌ نوروزی بن مایه رازورزی و عرفانی دارد جمشید پادشاه چهارم است پس از کیومرث و هوشنگ و تهمورس و خورشید هم از آسمان چهارم می‌‌تابد هر دو بر تمام جهان پادشاه اند جمشید تابش جم یا دویی است بر هستی‌ دل‌ و عشق یکی‌ سپید و بدون آلودگی است و یکی‌ در رابطه است و از راه پر خون می‌گذرد نه‌‌ آنکه به هلاکت برسد بلکه جاودانه میشود و دل‌ را به دل‌ وصل می‌‌کند این عروسی‌ آسمانی است پیوند دل‌‌ها امری زمینی نیست بلکه جهانی‌ است و شاهد این پیوند همانا ناهید است که پاسدار پاکی و روانی‌ است. پیامبران کسانی هستند که این حقیقت و راز را با دیگران در میان می‌‌گذراند و راز امروز این است که شمس تبریز امروز پادشاه جهان است و برای شاه باید جان داد که ارزش آنرا درد
user_image
همایون
۱۴۰۳/۰۲/۲۵ - ۱۶:۲۹:۴۸
راه عرفان ایرانی راه پهلوانی و شاهی است راه سپیدی و سرخی است راه آمیزش این دو است  عشق را رو سرخ است و شرمگین اگر ببیند سپیدی دل با سرخی عشق آمیخته نیست  جمشید برترین پادشاه است که خورشید میشود و به آسمان می‌رود و نوروز میشود و خدای زمینی را تا کنار خدای آسمانی موبد ساخته میبرد  مردم به بزرگی جمشید پی نمی برند ‌شایستگی خود را در اندازه ضحاک می بینند و این راهی دراز در پیش دارد تا پهلوان بیاید و مردم در سختی غوطه ور شوند و تا رخش‌رستم را به پهلوان خود برسانند عشق همیشه از بی مهری ها شرمگین و سرخ رو است