
مولانا
غزل شمارهٔ ۹۸۳
۱
هر کی در ذوقِ عشق دنگ آمد
نیک فارغ ز نام و ننگ آمد
۲
نشود بند گفت و گوی جهان
شیرگیری که چون پلنگ آمد
۳
شیشهٔ عشق را فراغتهاست
گر بر او صد هزار سنگ آمد
۴
نام و ناموس کی شود مانع؟
چونکه آن دلربای شنگ آمد
۵
صد هزاران چو آسمان و زمین
پیش جولانِ عشق تنگ آمد
۶
قیصر روم عشق غالب باد
گر کسل چون سپاه زنگ آمد
۷
زُهره بر چنگ این نوا میزد
کان قمر عاقبت به چنگ آمد
۸
شمس تبریز هر کی بیتو نشست
عذر او پیش عشق لنگ آمد
تصاویر و صوت


نظرات