
مولانا
غزل شمارهٔ ۹۸۸
۱
بوی دلدار ما نمیآید
طوطی این جا شکر نمیخاید
۲
هر مقامی که رنگ آن گل نیست
بلبل جانها بنسراید
۳
خوش برآییم دوست حاضر نیست
عشق هرگز چنین نفرماید
۴
همه اسباب عشق این جا هست
لیک بیاو طرب نمیشاید
۵
مادر فتنهها که میباشد
طربی بیرخش نمیزاید
۶
هر شرابی که دوست ساقی نیست
جز خمار و شکوفه نفزاید
۷
همه آفاق پرستاره شود
گازری را مراد برناید
۸
بی اثرهای شمس تبریزی
از جهان جز ملال ننماید
تصاویر و صوت


نظرات