مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۹۸۹

۱

صبر با عشق بس نمی‌آید

عقل فریادرس نمی‌آید

۲

بیخودی خوش ولایتیست ولی

زیر فرمان کس نمی‌آید

۳

کاروان حیات می‌گذرد

هیچ بانگ جرس نمی‌آید

۴

بوی گلشن به گل همی‌خواند

خود تو را این هوس نمی‌آید

۵

زانک در باطن تو خوش نفسیست

از گزاف این نفس نمی‌آید

۶

بی خدای لطیف شیرین کار

عسلی از مگس نمی‌آید

۷

هر دمی تخم نیکوی می‌کار

تا نکاری عدس نمی‌آید

۸

هیچ کردی به خیر اندیشه

که جزا از سپس نمی‌آید

۹

بس کن ایرا که شمع این گفتار

جانب هر غلس نمی‌آید

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 609
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 387
عندلیب :

نظرات