
مولانا
غزل شمارهٔ ۹۹۸
۱
آتش عشق تو قلاووز شد
دوش دلم سوی دل افروز شد
۲
چون به سخن داشت مرا دوش یار
چون به دم گرم جگرسوز شد
۳
من چه زنم با دم و با مکر او
کو به دغل بر همه پیروز شد
۴
این دل من ساده و بیمکر بود
دید دغلهاش بدآموز شد
۵
هر چه به عالم خوشی شهوتست
همچو پنیر آفت هر یوز شد
۶
آه که شب جمله در این وعده رفت
بوسه دهم بوسه دهم روز شد
۷
یار برهنه به قبا میل کرد
عقل دگربار کمردوز شد
تصاویر و صوت


نظرات