مولانا

مولانا

رباعی شمارهٔ ۱۱۴

۱

آری صنما بهانه خود کم بودت

تا خواب بیامد و ز ما بر بودت

۲

خوش خسب که من تا به سحر خواهم گفت

فریاد ز نرگسان خواب آلودت

تصاویر و صوت

کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 1307

نظرات

user_image
کمال داودوند
۱۳۹۶/۱۲/۲۷ - ۲۳:۲۵:۳۷
8518
user_image
مهدی قناعت پیشه
۱۳۹۸/۰۲/۱۱ - ۱۳:۵۷:۱۴
آری صنما بهانه خود کم بودت/تا خواب بیامد و ز ما بر بودت،#خوش خسب که من تا به سحر خواهم گفت/فریاد ز نرگسان خواب آلودتاز قول خداوند به بندگانش میگوید که چنان خوابی آنها را گرفته که تمام عمر بدنبال نیازهای جسم خود هستند و خدا را بخاطر عدم هشیاری و تمرکز ازیاد برده اند و روحشان چون مادری دلسوز دلش نیاید بیدارشان کند مگر خود به خود آمده نیازهای روحشان رانیز دریابند تا خود وخدا را با دانایی بیابند و اینهمه در شعر نبود تا آنجاکه خواب غفلت انسان را از خدا و روح خود غافل کرده و مابقی تفسیری مولانائی گونه