
مولانا
رباعی شمارهٔ ۱۲۴۲
۱
روزی به خرابات تو می میخوردم
وین خرقهٔ آب و گل بدر میکردم
۲
دیدم ز خرابات تو عالم معمور
معمور و خراب از آن چنین میکردم
تصاویر و صوت

نظرات