
مولانا
رباعی شمارهٔ ۱۲۵
۱
آن چشم که خون گشت غم او را جفت است
زو خواب طمع مدار کو کی خفته است
۲
پندارد کاین نیز نهایت دارد
ای بیخبر از عشق که این را گفته است
تصاویر و صوت

نظرات
مهدی قناعت پیشه
s.Ali