
مولانا
رباعی شمارهٔ ۱۲۶۱
۱
عشق آمد و گفت تا بر او باشم
رخسارهٔ عقل و روح را بخراشم
۲
میامد و من همی شدم تا اکنون
این بار نیامدم که آنجا باشم
تصاویر و صوت

نظرات