مولانا

مولانا

رباعی شمارهٔ ۱۲۹۴

۱

گفتم سگ نفس را مگر پیر کنم

در گردن او ز توبه زنجیر کنم

۲

زنجیر دران شود چو بیند مردار

با این سگ هار من چه تدبیر کنم

تصاویر و صوت

کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 1416

نظرات

user_image
محسن سپهر
۱۳۹۵/۰۳/۰۸ - ۰۳:۰۴:۴۲
وزن مصراع اول کمی عجیب به نظر میرسد. بعید می دانم متعلق به مولانا باشد.
user_image
مبارز افتاده
۱۳۹۸/۰۲/۱۸ - ۱۹:۰۸:۳۵
درود و رحمت خدا بر روان پاک حضرت مولانابه نظر این حقیردر این شعر به گفته اون استاد بزرگوار شگردی فوق العاده وجود دارد البته از نظر کسانی که با نفس خودشون جنگیده باشند. واقعا نفس انسان مانند سگی وحشی میباشد که وقتی تحریک شد مثلا شیطان گناهی را در نظرش آراسته کرد میخواهد حمله ور شود و هرگونه زنجیری را پاره کند تا گناه را ندیده و مقدمات آن آماده نشده زورش زیاد نیست اما وقتی آن را دید و تصور کرد زنجیر دران میشود.برای کسی که با ان مبارزه نکرده و تسلیم هوا و هوس خود شده که هیچ اما اگر جنگیدی بارها شکست میخوری ووقتی به ستوه در امدی باخودت خواهی گفت واقعا با این سگ هار چه تدبیر کنم.هانگونه که با دست خالی نمیشود با یک سگ وحسی جنگید و خطر او را دفع کرد با این نفس پلید هم همینگونه است پس باید هم ابزار مناسب داشت و هم دانش کافی...