مولانا

مولانا

رباعی شمارهٔ ۱۸۸۴

۱

رفتم بر یار از سر سر دستی

گفتا ز درم برو که این دم مستی

۲

گفتم بگشای در که من مست نیم

گفتا که برو چنانکه هستی هستی

تصاویر و صوت

کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 1470

نظرات

user_image
ایران
۱۳۹۸/۰۴/۰۳ - ۱۱:۳۵:۳۳
رفتم بر یار از سر سر مستیگفتا ز درم برو که این دم مستیگفتم بگشای در که من مست نیمگفتا که برو چنانکه هستی هستیاز شادی وعشق او با سرمستی سویش رفتممرا مست دید و همیشه او حق است