مولانا

مولانا

رباعی شمارهٔ ۲۳۵

۱

با نی گفتم که بر تو بیداد ز کیست

بی‌هیچ زیان ناله و فریاد تو چیست

۲

گفتا ز شکر بریدند اینک مرا

بی‌ناله و فریاد نمیدانم زیست

تصاویر و صوت

کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 1318

نظرات

user_image
محمد
۱۳۹۵/۰۴/۰۱ - ۰۹:۲۲:۴۴
فکر می کنم به این صورت صحیح تر باشدگفتا ز شکر لبی بریدند مرامنظورش زمانیست که در آن شکر وجود داشت مثل نی شکر
user_image
کمال داودوند
۱۳۹۷/۰۴/۲۷ - ۲۲:۲۶:۴۳
5672
user_image
مهدی قناعت پیشه
۱۳۹۸/۰۲/۲۴ - ۱۲:۲۹:۲۶
گفتا که ز شکری بریدند مرابی‌ناله و فریاد نمیدانم زیستاز نی پرسیدم تو بدون زبان اینهمه ناله و فریاد و داد از چه کنی؟ نی گفت: آه و داد که از شکری مرا بریده اند که . . . . جز ناله و فریاد راهی دیگر ندانم
user_image
مهدی قناعت پیشه
۱۳۹۸/۰۲/۲۴ - ۱۲:۴۰:۴۶
البته اگر سخن نی را چون سخن دل بدانیم ،دل میگوید از خدائی مرا جدا کرده اند یا از خدایی میآیم که جز این سخن ندانم یا از درد راهی دگر ندانم