
مولانا
رباعی شمارهٔ ۳۶۰
۱
عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست
تا کرد مرا تهی و پر کرد از دوست
۲
اجزای وجود من همه دوست گرفت
نامیست ز من بر من و، باقی همه اوست
تصاویر و صوت

نظرات
هادی
بابک
زهیر