مولانا

مولانا

رباعی شمارهٔ ۳۶۱

۱

عشقت به دلم درآمد و شاد برفت

بازآمد و رخت خویش بنهاد برفت

۲

گفتم به تکلف دو سه روزی بنشین

بنشست و کنون رفتنش از یاد برفت

تصاویر و صوت

کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 1330

نظرات

user_image
سید فرهود کاظمی
۱۳۹۳/۰۱/۲۲ - ۱۲:۲۹:۴۷
این طور باید صحیح باشد:...گفتم به تکلف دو سه «روزی» بنشین...
user_image
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳
۱۳۹۳/۰۴/۱۴ - ۰۰:۰۹:۳۰
مصرع سوم به این شکل صحیح می باشد:گفتم به تکلف دو سه روزی بنشینسپاسگزارم
user_image
علی
۱۳۹۴/۰۱/۲۶ - ۰۹:۴۳:۵۰
همایون شجریان در آلبوم نه فرشته ام نه شیطان به زیبایی این رباعی رو اجرا کرده .
user_image
نرگس
۱۳۹۶/۰۱/۰۸ - ۰۸:۰۲:۲۲
مفهوم عبارت "گفتم به تکلف" در مصرع "گفتم به تکلف دو سه روزی بنشین" چی هست؟ یعنی با اکراه گفتم یا یعنی از او خواستم که با سختی هم شده بماند؟ در واقع این تکلف برمیگرده به گوینده یا به مخاطب که عشق است؟
user_image
رضا یاهو
۱۳۹۶/۰۲/۰۹ - ۰۰:۳۳:۰۴
درود همچنان که دوستان اشاره کردن ؛ در مصرع سوم برای صحت وزن باید "روزی" نوشته شود .در
پاسخ نرگس گرامی یکی از معانی تکلف " تعارف" است و فکر میکنم که منظور این است که به عشق تعارف نمود چند روزی مهمان باش اما او ساکن و صاحبخانه شد .
user_image
اسماعیل آیینی
۱۳۹۶/۱۲/۲۱ - ۰۸:۰۷:۳۳
پس از خوانش نخستین خط از این چهار پاره دنیای جدیدی از یک حس زیبا در من جوانه زد که با سه پاره ی پی امدش همسنگ نبود، نه نه که همسنگ نبود در سمت و سویی دیگر بود سمت و سوی زیبا بینانه ی عشق و دلدادگی و یکی شدن و این شروع یک چهار پاره در من شد با پیروی از هستی ای که پاره ی نخست به من داد ان را نوشتم و سالها پیش در کتاب شعر دوم خودم اورده بودم و این چهار پاره نوشته شده خود را برای آقای همایون شجریان هم فرستادم: عشقت به دلم در آمد و شاد برفتیک بار دگر شادتر از شاد برفتغافل من زار که اول(کاول) امد دل بردواخر عقلم تا که دل از یاد برفت.این چهار پاره را نوشتم چون ورود عشق به دل، به خانه ی خود، قابلیت و شایستگی صاحب دل را می طلبد که پس از ورود عشق به دل، عشق به دل روح کامل می دمد چون عشق شایستگی دل را برای ورود به آن تایید می کند.
user_image
مولیان
۱۳۹۹/۱۰/۱۶ - ۰۸:۵۶:۲۷
این شعر معنای لطیفی دارد و اگر در آن دقت نشود، معنای آن درست فهم نمی شود.اینجا عشق یار به مهمانی که وارد خانه ای می شود تشبیه شده است. مهمانی که درست است خیلی دلنشین و دلرباست ولی خانه ی میزبان را نیز ویران می کند که خاصیت عشق همین استدر این رباعی مراحل آمدن عشق به دل عاشق بازگفته شده است.ابتدا عشقت به دلم آمد و با دیدن خانه ی دل من شاد شد و برگشتبرای چه برگشت؟ برای آنکه رخت و لباسش را بیاورد و چند مدتی در دل من ساکن شود.در مصرع سوم، معنای تکلف، رودربایستی داشتن است. به او با رودربایستی گفتم، چند روزی مهمان من باشاما عشق او در خانه من برای همیشه ساکن شد و انگار که اصلا رفتن را فراموش کرد