مولانا

مولانا

رباعی شمارهٔ ۴۱۷

۱

من بندهٔ آن کسم که بیماش خوش است

جفت غم آن کسم که تنهاش خوش است

۲

گویند وفای او چه لذت دارد

ز آنم خبری نیست جفاهاش خوش است

تصاویر و صوت

کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 1335

نظرات

user_image
فائزه
۱۳۹۶/۰۹/۲۶ - ۰۵:۵۲:۲۳
عالی .....یاحق
user_image
azin alan
۱۳۹۷/۰۴/۳۰ - ۰۰:۰۴:۴۰
احتمالا این ابیات در مورد شمس بوده که به مراحل بالای بی نیازی و استغنا دست یافته بود؛ به گونه ای که بی همگان می توانست خوش باشد... و نکته بی نظیر در این ابیات عاشق واقعی است که جفاهای معشوق هم برایش خوش می آید که صد البته این نوع عشق که جفای یار هم خوش باشد جز در موارد مراحل متعالی عشق دیده نمی شود یعنی به نظر من در عشقهای زمینی بی توجهی و بی میلی معشوق برای عاشق گرچه بسیاری ادعا می کنند که خوش است ولی به طور حتم ناراحتی ها و سرکوبهایی در عاشق ایجاد می کند که بالاخره و در جاهای دیگر بروز خواهد کرد...من هم بنده و ارداتمند مولوی هستم که پیام عشق راستینش پس ار هفتصد سال واضج تر از زمان خودش به گوش ما کران هم می رسد..... و چه خوش به دل می نشیند....