
مولانا
رباعی شمارهٔ ۴۱۸
۱
من زان جانم که جانها را جانست
من زان شهرم که شهر بیشهرانست
۲
راه آن شهر راه بیپایانست
رو بیسر و پا شو که سر و پا آنست
تصاویر و صوت

نظرات