مولانا

مولانا

رباعی شمارهٔ ۴۵۶

۱

یک چشم من از روز جدائی بگریست

چشم دگرم گفت چرا گریه ز چیست

۲

چون روز وصال شد فرازش کردم

گفتم نگریستی نباید نگریست

تصاویر و صوت

کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 1338

نظرات

user_image
حمیدرضا
۱۳۸۸/۰۸/۱۱ - ۰۵:۴۲:۲۶
نقل دیگری از این شعر توسط محمد اصفهانی خوانده شده:یک چشم من اندر غم دلدار گریستچشم دگرم حسود بود و نگریستچون روز وصال آمد او را بستمگفتم نگریستی نباید نگریست
user_image
ناشناس
۱۳۹۲/۰۵/۰۷ - ۰۵:۰۴:۳۵
به نظرم بار عرفانی این رباعی بسیار اثر گذار است اینکه انسان مراقبه لازم را دارد و متوجه این نکته است که کدام چشم بر غم دلدار اشک میریزد و کدام چشم نظاره میکند دلالت بر معرفت نفس دارد. البته حکم ثانویه نیز با عدالت سلزگار است و پاداش و کیفر را به اعمال کرده و ناکرده ما میدهند.پس میشود مقرر کرد اگر همراه نبودیم امروز هم نمیتوانیم از مواهبش برخودار شویم.« نباید نگریست»در پایان آرزو میکنم کاش این ابیات ادامه می یافت.
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۵/۰۷ - ۰۵:۴۰:۰۹
درود به جان پاکت ای ناشناس