
مولانا
رباعی شمارهٔ ۵۰۷
۱
آن یار که عقلها شکارش میشد
وان یار که کوه بیقرارش میشد
۲
گفتم که سر زلف بریدی گفتا
بسیار سر اندر سر کارش میشد
تصاویر و صوت

نظرات