
مولانا
رباعی شمارهٔ ۶۴۲
۱
چون صبح ولای حق دمیدن گیرد
جان در تن زندگان پریدن گیرد
۲
حایی برسد مرد که در هر نفسی
بیزحمت چشم دوست دیدن گیرد
تصاویر و صوت

نظرات