
مولانا
رباعی شمارهٔ ۹۸۹
۱
هستم ز غمش چنان پریشان که مپرس
زانسان شدهام بی سر و سامان که مپرس
۲
ای مرغ خیال سوی او کن گذری
وانگه ز منش بپرس چندان که مپرس
تصاویر و صوت

نظرات
محدث