
ملا احمد نراقی
شمارهٔ ۲۰
۱
همچو بلبل گر من بی دل زبانی داشتم
روز وصل از شام هجران داستانی داشتم
۲
در به روی من چنین محکم مبند ای باغبان
پیش از این من هم به اینجا آشیانی داشتم
۳
از پس عمری مرا خواندی و آن هم با رقیب
بلکه جانا با تو من راز نهانی داشتم
۴
چیست این رسوایی آخر ای جوان من هم چو تو
در جوانی مدتی عشق جوانی داشتم
۵
گاهی ای بلبل شنیدی یار اگر فریاد من
چون تو من هم روز و شب آه و فغانی داشتم
۶
سوخت ای پروانه یارت، بال و پر داری چه غم
کاش من هم چون تو یار مهربانی داشتم
۷
ای مؤذّن این شتابت از چه بود آخر نه وصل
نیست بیش از یک شب و من داستانی داشتم
۸
در به روی من چنین می بندی ای جان کاشکی
غیر درگاه تو من هم آستانی داشتم
۹
ای «صفایی» من تو را زاهد گمان کردم مرا
کن بحل چون در حق تو بدگمانی داشتم
نظرات