
ملا احمد نراقی
شمارهٔ ۸
۱
تا میکده باز و می به جام است
کار من خسته دل به کام است
۲
تا مغبچگان مقیم دیرند
در دیر مغان مرا مقام است
۳
دل از کف من ربوده ماهی
کش مهر فلک کمین غلام است
۴
در دام کسی فتاده ام من
کش مرغ حرم اسیر دام است
۵
آن آیه که منع عشق دارد
ای واعظ هرزه گو کدام است
۶
وان می که به دوست ره نماید
آیا به کدام نص حرام است
۷
دامی که به راه عشق باشد
دیدیم که دام ننگ و نام است
۸
از خانه ما که باد آباد
تا منزل دوست یک دوگام است
۹
گفتند بسی فسانه ی عشق
این قصه هنوز ناتمام است
۱۰
گفتم که دگر دلم مسوزان
گفتا که بسوزمش که خام است
۱۱
در میکده زان شده صفایی
کاین مدرسه منزل عوام است
نظرات