ملا احمد نراقی

ملا احمد نراقی

بخش ۲۳۵ - خطاب به زمین عراق و کوفه و کربلا و آمدن حضرت سیدالشهداء ع

۱

ای زمین کربلا دل شاد زی

تا قیامت زان سبب آباد زی

۲

البشاره ای زمین کربلا

کایدت مهمان سلطان الوری

۳

آسمان شو عرش شو بر خود ببال

گردن دولت بکش بربند یال

۴

قبه ی عزت به گردون کن بلند

هم بر آن پیرایه مهر و ماه بند

۵

بارگاه پادشاهی ساز کن

طرح ایوان و رواق آغاز کن

۶

تخت شاهی اندر آن ایوان بزن

بر فراز تخت مسند درفکن

۷

کاینک از ره می رسد شاهی بزرگ

در رکاب او امیران سترگ

۸

آهوانت را بگو ای کربلا

نافه اندازند اندر راهها

۹

دشت و صحرا را عبیرافشان کنید

خاک را با مشک تر یکسان کنید

۱۰

باد را گو تا بیفشاند غبار

از در و دیوار و دشت آن دیار

۱۱

گو بپاشد دشت و صحرا را سحاب

از برای مقدم شه زود آب

۱۲

تشنه لب آمد شه دنیا و دین

ای فرات آماده کن ماء معین

۱۳

گر فرات آبی نیارد گو میار

ور نبارد ابر آنجا گو مبار

۱۴

تا قیامت ز اشک چشم دوستان

دجله ها باشد در این صحرا روان

۱۵

ور نباشد مشک و عنبر باک نیست

نافه ای خوشبوتر از این خاک نیست

۱۶

بوی جان آید ز خاک کربلا

جان فدای خاک پاک کربلا

۱۷

شهپر جبریل و زلف حور عین

بس بود جاروب در آن سرزمین

۱۸

از حجاز آمد برون سلطان دین

رو بسوی کعبه ی صدق و یقین

۱۹

زد برون از کشور بطحا بساط

ره همی برید با شوق و نشاط

تصاویر و صوت

نظرات