ملا احمد نراقی

ملا احمد نراقی

بخش ۵۷ - تتمه حکایت مرد عارف با زن خود

۱

گفت آن عارف که با من گفت باز

آن نگار روح بخش دل نواز

۲

هر گناهی را بیامرزم ولی

می نبخشم گر بجز من مایلی

۳

گر تورا در دل هوای غیر ماست

ترک آن دل کن که آتش را سزاست

۴

هرکه با من غیر من انباز کرد

هفت دوزخ را بخود در باز کرد

۵

کین گنه کاریست کو معذور نیست

این گنه در نزد ما مغفور نیست

۶

از نبی آن حکم سرمد را عیان

انه لا یغفر ان یشرک بخوان

۷

وز نبی بشنو به صد بانگ و نوا

کل ذنب ما سوی الاعراض را

۸

رو بگردان آنچه می خواهی بگوی

سوی ما آی آنچه می خواهی بجوی

۹

دل به ما ده ما خریدار دلیم

نی خریدار تن و آب و گلیم

۱۰

گر نماز و روزه ات فرموده ام

زان بسوی خود رهت بنموده ام

۱۱

هم زکوة و خمس و هم حج و جهاد

مطلب از جمله بود صرف فؤاد

۱۲

تا بگردانی دل از مال و وطن

از عیال و خانمان و جان و تن

۱۳

روی برتابی از اینها یکسره

روی آری سوی آن یار سره

۱۴

معنی اینها همه یکسان بود

روی دل کردن سوی جانان بود

۱۵

زین سبب بیقصد و دل زینها یکی

نیست مقبول خداوند اندکی

۱۶

لیک میل دل بود آنجا قبول

گرچه تن را از عمل باشد زهول

تصاویر و صوت

مثنوی طاقدیس به کوشش حسن نراقی - حاج ملا احمد نراقی - تصویر ۱۱۲

نظرات