
ناصرخسرو
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۷
۱
کسی پر خانه دشتی دید هرگز
نه دیوار و نه در بل پست و موجز؟
۲
دو لشکر صفزده در خانههاشان
پس هر لشکری یکی مجاهز
۳
وزیر و شاه و پیلان و سواران
ستاده بر طرفها دو مبارز
۴
پیاده با سواران جمله بیجان
وزیر و شاه بیفرمان و عاجز
۵
به زخم و بند و کشتن گشته مشغول
نه آنجا گرد و خون و نه هزاهز
۶
نه از خانه برون رفت آنکه بگریخت
نه خونی را دیت بایست هرگز
تصاویر و صوت



نظرات