ناصرخسرو

ناصرخسرو

قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۵

۱

لشکر پیری فگند و قافله ذل

ناگه بر ساعدین و گردن من غل

۲

غلغل باشد به هر کجا سپه آید

وین سپه از من ببرد یکسر غلغل

۳

شاد مبادا جهان هگرز که او کرد

شادی و عز مرا بدل به غم و ذل

۴

نفسم چون نال بود و جسمم چون کوه

کوه شد آن نال و نال که به تبدل

۵

نیک نگه کن گر استوار نداری

شخص چو نالم که بود چون که بربل

۶

سی و دو درم که سست کرد زمانه

سخت کجا گردد از هلیلهٔ کابل؟

۷

قدم چون تیر بود چفته کمان کرد

تیر مرا تیر و دی به رنج و تحامل

۸

وز سر و رویم فلک به آب شب و روز

پاک فرو شست بوی و گونهٔ سنبل

۹

ای متغافل به کار خویش نگه کن

چند گذاری جهان چنین به تغافل؟

۱۰

جزو جهان است شخص مردم، روزی

باز شود جزو بی گمان به سوی کل

۱۱

گرت بپرسد ز کرده‌هات خداوند

روز قیامت چه گوئیش به سر پل؟

۱۲

چونکه نیندیشی از سرائی کانجا

با تو نیاید سرای و مال و تجمل؟

۱۳

دفتر پر کن ز فعل نیک که یک چند

بلبله کردی تهی به غلغل بلبل

۱۴

اسپت با جل و برقع است ولیکن

با تو نیاید نه اسپ و برقع و نه جل

۱۵

مرکب نیکیت را به جل وفاها

پیش خداوند کش به دست تفضل

۱۶

پیش که بربایدت ز معدن الفنج

صعب و ستمگر عقاب مرگ به چنگل

۱۷

سام و فریدون کجا شدند، نگوئی

بهمن و بهرام گور و حیدر و دلدل؟

۱۸

نوذر و کاووس اگر نماند به اصطخر

رستم ز اول نماند نیز به زاول

۱۹

پاک فرو خوردشان نهنگ زمانه

روی نهاده‌است سوی ما به تقاتل

۲۰

چونکه ملالت همی ز پند فزایدت

هیچ نگردد ملول مغز تو از مل؟

۲۱

پای ز گل بر کشی به طاعت به زانک

روی بشوئی همی به آمله و گل

۲۲

چند شقاقل خوری؟ که سستی پیری

باز نگردد ز تو به زور شقاقل

۲۳

پند ز حجت به گوش فکرت بشنو

ورچه به تلخی چو حنظل است و مهانل

۲۴

نیست قرنفل خسیس و خوار سوی ما

گرچه ستوران نمی‌خورند قرنفل

تصاویر و صوت

دیوان قصاید و مقطعات ناصر خسرو (بضمیمه روشنائینامه و سعادتنامه و رساله ای بنثر با فهرست اعلام و تعلیقات) با مقدمهٔ تقی‌زاده - ابومعین حمیدالدین ناصر بن خسرو قبادیانی - تصویر ۳۷۳
دیوان اشعار حکیم ناصر خسرو قبادیانی به اهتمام مجتبی مینوی و مهدی محقق - ج ۱ - ناصر خسرو قبادیانی - تصویر ۳۶۹
دیوان ناصر خسرو به اهتمام جهانگیر منصور - ناصر بن خسرو بن حارث القبادیانی البلخی - تصویر ۳۰۲

نظرات

user_image
سید علی ناصری
۱۴۰۲/۱۰/۱۶ - ۰۱:۰۷:۱۱
بیت نوزدهم ،مصرع دوم ،تعاتل بی معنی است.لذا با توجه به مضمون و مفهوم به احتمال قریب به یقین (تقاتل) صحیح است.