ناصرخسرو

ناصرخسرو

قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۲

۱

جوانی شد، او را فراموش کن

سر ناتوانی در آگوش کن

۲

تو را چند گه تن وشی پوش بود

کنون چند گه جان‌وشی پوش کن

۳

اگر دیبهٔ جان همی بایدت

خرد تار و پود سخن هوش کن

۴

ز نادیدنی چشمها کور ساز

ز بیهوده‌ها گوش مدهوش کن

۵

به دل باش بیدار و خفته به چشم

بشو خویشتن ضد خرگوش کن

۶

ز گفتار خیر و به دیدار حق

زبان عسکر و چشمها شوش کن

۷

ز چهرت بخوان آنچه یزدان نبشت

نبشت شیاطین فراموش کن

۸

ز حکمت خورش جوی مرجانت را

دلت معده ساز و دهن گوش کن

۹

ز دین حکمت آموز و بقراط را

به اندک سخن گنگ و خاموش کن

۱۰

خلالوش جویان دین بی‌هش‌اند

تو بی‌هوش را در خلالوش کن

۱۱

اگر نوش تو زهر کرد این فلک

به دانش تو زهر فلک نوش کن

۱۲

وگر دوشت از تو به غفلت بجست

بکوش و ز امشب یکی دوش کن

تصاویر و صوت

دیوان ناصر خسرو به اهتمام جهانگیر منصور - ناصر بن خسرو بن حارث القبادیانی البلخی - تصویر ۴۱۶
دیوان اشعار حکیم ناصر خسرو قبادیانی به اهتمام مجتبی مینوی و مهدی محقق - ج ۱ - ناصر خسرو قبادیانی - تصویر ۵۵۰
دیوان قصاید و مقطعات ناصر خسرو (بضمیمه روشنائینامه و سعادتنامه و رساله ای بنثر با فهرست اعلام و تعلیقات) با مقدمهٔ تقی‌زاده - ابومعین حمیدالدین ناصر بن خسرو قبادیانی - تصویر ۶۲۲

نظرات