
ناصرخسرو
قصیدهٔ شمارهٔ ۴۶
۱
سفله جهان، ای پسر، چو چشمه شور است
چشمهٔ شور از در نفایه ستور است
۲
خانهٔ تاری است این جهان و بدو در
رهگذر دیده نی چو دیدهٔ مور است
۳
فردا جانت به علم زور نماید
چونان کامروز کار تنت به زور است
۴
دانا گر چشم سر ندارد بیناست
نادان گر چشم هشت یابد کور است
۵
آتش با عاقلان برابر آب است
بستان با جاهلان برابر گور است
تصاویر و صوت

نظرات