
ناصرخسرو
قصیدهٔ شمارهٔ ۴۷
۱
نشنیدهای که زیر چناری کدوبنی
بررُست و بردمید برو بر، به روز بیست؟
۲
پرسید از آن چنار که «تو چند سالهای؟»
گفتا «دویست باشد و اکنون زیادتی است»
۳
خندید ازو کدو که «من از تو به بیست روز
برتر شدم بگو تو که این کاهلی ز چیست»
۴
او را چنار گفت که «امروز ای کدو
با تو مرا هنوز نه هنگام داوری است
۵
فردا که بر من و تو وزد باد مهرگان
آنگه شود پدید که از ما دو، مرد کیست»
تصاویر و صوت




نظرات
mohammad
دکتر ترابی
شایان
دکتر لاهیجی
محدث
رضایی
حسن
ر.غ
منوچهر احتشامی
سعید لشگری
ناشناس
مسعودهوشمندی حاجی آبادغوری
سیــنا ---
محمد
Saman Mokhtar. M.