ناصرخسرو

ناصرخسرو

بخش ۸۱ - امیران پارسی بصره

و در آن وقت امیر بصره پسر با کالیجار دیلمی بود که ملک پارس بود. وزیرش مردی پارسی بود و او را ابومنصور شهمردان می‌گفتند، و هر روز در بصره به سه جای بازار بودی اول روز در یک جا داد و ستد کردندی که آن را سوق الخزاعه گفتندی و میانه روز به جایی که آن را سوق عثمان گفتندی و آخر روز جایی که آن را سوق القداحین گفتندی، و حال بازار آن جا چنان بود که آن کس را چیزی بودی به صراف دادی و از صراف خط بستدی و هرچه بایستی بخریدی و بهای آن بر صراف حواله کردی و چندان که در آن شهر بودی بیرون از خط صراف چیزی ندادی.

تصاویر و صوت

سفرنامهٔ ابومعین حمیدالدین ناصر خسرو قبادیانی مروزی به کوشش محمد دبیرسیاقی، زوار، ۱۳۳۵ شمسی » تصویر 77
سفرنامه ناصر خسرو علوی ( به انضمام روشنایی نامه و سعادت نامه ) انتشارات محمودی - ناصر خسرو علوی - تصویر ۱۵۶
از سفرنامه ناصر خسرو به کوشش دکتر ذبیح‌الله صفا - ذبیح الله صفا - تصویر ۴۱
سفرنامه حکیم ناصر خسرو قبادیانی مروزی (با حواشی و تعلیقات و فهارس اعلام تاریخی و جغرافیایی و لغات) به کوشش محمد دبیرسیاقی - ناصرخسرو قبادیانی مروزی - تصویر ۱۴۵
ره آورد سفر (گزیده سفرنامه ناصر خسرو) دکتر دبیر سیاقی - ناصر خسرو - تصویر ۱۳۷

نظرات

user_image
مجید میرزازاده
۱۳۹۷/۰۷/۰۶ - ۱۲:۴۸:۵۴
صراف بازار کار بانک امروزی را می کرده و بابت پول دریافتی برای مبالغ زیاد(چیزی) و نه برای مبلغ کم نوشته ای که حکم کارت اعتباری یا دسته چک بنام آن شخص بوده می داده و اینگونه در آن شهر بزرگ با سه بازار شلوغش دغدغه گم کردن پول و جیب بری نه برای خریدار و نه برای فروشنده کالا از بین می رفته است.چون دست نوشته های صراف بنام و مشخصات هر فرد بوده لذا دزد این حواله ها هم نمی توانسته جنسی برای خود تهیه کند یا آنرا از صراف نقد کند. زیرا مشخصات دست نوشته یا حواله با احوالات او همخوانی نداشته است. و تا سخص در آن شهر بود و اعتبار خرید تا حد دست خط صراف داشت مشکلی پیش نمی آمد.و چون خود ناصر خسرو با صراف بازار کار نکرده بنا براین از کارمزدش هم برایمان ننبوشه است!!
user_image
جهن یزداد
۱۴۰۲/۱۰/۱۸ - ۱۶:۵۴:۵۰
بنگرید که گویدامیران پارسی  بصره و در ان وقت امیر بصره پسر باکالینجار دیلمی بود