
سرایندهٔ فرامرزنامه
بخش ۲۴ - داستان ایران وایرانیان گوید که با هم مکدر داشتند اوشان را
۱
کنون داستانی زایرانیان
شنو تا بگویم به روشن روان
۲
زگردان ایران و بانو گشسب
به میدان دانش بتازید اسب
۳
به میدان دانش سواری کنم
به عقل و خرد استواری کنم
۴
زخود یادگاری گذارم به دهر
کزان هوشمندان بگیرند بهر
۵
به الطاف خوانند تحسین من
که در دست دارم زجای سخن
۶
سخن در جهان فر و زیب از تو یافت
چو خورشید نور سخن از تو یافت
۷
که نطق تو تا نظم گوینده شد
زبان زبان آوران بنده شد
نظرات