
سرایندهٔ فرامرزنامه
بخش ۷۱ - سخن گفتن فرامرز به جهت پذیرفتن دین یزدان و قبول نکردن کید
۱
پس از هفته بنشست با انجمن
چو پروین گرانمایگان تن به تن
۲
بفرمود تا هندوان سر به سر
یکایک بیایند بسته کمر
۳
چو شد انجمن خیل هندوستان
چنین گفت پس مهتر سیستان
۴
که ای کید هندی بگردان خدای
که او قادر و داور و رهنمای
۵
چنان دان که او از مکان برتر است
جهان بخش روزی ده و داور است
۶
هرآن کو ازین گفته آید فرود
تنش را روان داد خواهد درود
۷
به شمشیر گرشاسبی پیکرش
ببرم به هامون نشانم سرش
۸
هر آن کس که او گشت یزدان شناس
جهید از بن تیغ و رست از هراس
۹
هر آن کس که او بت نخواهد شکست
نخواهد ز تیغ فرامرز رست
۱۰
نخستین چو با دین هویدا کنم
رخ دین چو خورشید پیدا کنم
۱۱
از آن پس بگوییم چیزی که هست
به جیپال سازیم شمشیر دست
تصاویر و صوت

نظرات