نسیمی

نسیمی

شمارهٔ ۵ - مسمط

۱

هرکس که دید خال و خط و موی و روی تو

آشفته شد چو موی تو بر گرد روی تو

۲

در جست و جوی وصل تو و گفت و گوی تو

سرگشته ام به هر طرف از آرزوی تو

ناقابل است آن که بنامد به کوی تو

آن کس که در گذار تو افتاد قابل است

۴

روز ازل که مهر ترا در خور آمدم

چون دانه ای فتاد از آن بر سر آمدم

۵

یک چند به خوشه رفتم و گوهر آمدم (؟)

آخر به دور داس فلک چون درآمدم

چندان که گرد خرمن هستی برآمدم

کاهی نیافتم که ز ذکر تو غافل است

۷

بردار از رخ ای مه نامهربان! نقاب

تا منفعل شود ز جمال تو آفتاب

۸

دارم بیان حلقه زلفت هزار تاب

در آتش فراق تو دل می شود کباب

از آرزوی روت تشنه بمیرم ننگرم به آب (؟)

آب حیات بی تو مرا زهر قاتل است

۱۰

روی تو شمع مجلس مستان آشناست

آیینه جمال تو جام جهان نماست

۱۱

محراب ابروی تو مرا قبله دعاست

در دور چشم مست توام می نصیب ماست

هر صوفی ای که باده ننوشید بی صلاست

هر عالمی که عشق نورزید جاهل است

۱۳

آبی اگر ز کتم عدم آیدت به یاد

از آب و خاک و آتش تن بگذری چو باد

۱۴

کیخسرو و سکندر و کاووس و کیقباد

بر منزل جهان زدند خیمه مراد

روزی اگر به کوی مرادی رسی عماد!

آنجا مقام توست گذر کن که منزل است

تصاویر و صوت

دیوان اشعار فارسی سید عماد الدین نسیمی به کوشش سید احسان شکر خدایی و نرگس سادات شکر خدایی - سید عماد الدین نسیمی - تصویر ۶۳۲
زندگی و اشعار عماد الدین نسیمی: شامل تحقیق در احوال و آثار نسیمی، پژوهشی در اندیشه های حروفیه به همراه متن تصحیح شده اشعار بر اساس یک نسخه نویافته کهن و هفت نسخه خطی دیگر به کوشش یدالله جلالی پندری - . - تصویر ۳۷۵

نظرات

user_image
شهاب گودرزی
۱۴۰۱/۱۰/۰۵ - ۱۶:۲۷:۱۲
یک چند به خوشه رفتم و گوهر آمدم (؟) آخر به دور داس فلک چون درآمدم   این غلط سروده شده. درستش اینه: چندی به خویش رفتم و از دُر به دُر شدم از دُر برآمدم و دربدر شدم  
user_image
شهاب گودرزی
۱۴۰۱/۱۰/۰۵ - ۱۶:۳۲:۱۶
اینم میشه : چندی به خویش رفتم و از دُر به دَر شدم از دُر برون جستم و دربدر شدم یا از دُر برآمدم و دربدر شدم
user_image
شهاب گودرزی
۱۴۰۱/۱۰/۰۵ - ۱۶:۳۷:۵۲
دُر بمعنی گوهره ی وجود آدمیت هست که از پیله ی تَن (صدف ) یا تن(بمعنی چاه تاریکی جهل) بیرون آمده . حالا کسی که دُرّی شده، وقتی از دُر بیرون بیاد، دربدَر میشه
user_image
شهاب گودرزی
۱۴۰۱/۱۰/۰۵ - ۱۶:۴۱:۲۰
دربدر یعنی کسی که از دُر بیرون میاد و چون راه رو گم میکنه، وقتی که به دَری میرسه، با سختی بازش میکنه و بعد، جلوش در بعدی رو میبینه و تا انتها دَربِدَر میشه
user_image
شهاب گودرزی
۱۴۰۱/۱۰/۰۵ - ۱۶:۴۳:۵۶
نمیشه بگیم دَر به دَر یعنی کسی که از دَر بیرون رفته و آواره شده. این معنی نمیده . این تعبیر ظاهری کلمه هست. اگر دَری بوده که ازش خارج شده، پس جایی بوده که زندانی بوده. حالا چطور میشه که از زندانش در بیاد، ولی دربدر و سرگردان باشه. بهم نمیان