
نسیمی
شمارهٔ ۱۱۵
۱
کیست که از ره کرم حاجت ما روا کند
واقف حال ما شود، چاره کار ما کند
۲
آن که دو عالم از پی اش غرقه بحر حیرتند
جان به لب رسیده را با غمش آشنا کند
۳
سر به وفا نهاده ام پیش سگان درگهش
می کشم این جفا به سر، عمرم اگر وفا کند
۴
نیستم آن که چون قلم سرکشم از خطت دمی
بند ز بند من اگر تیغ اجل جدا کند
۵
رهبر ما شود یقین خضر به آب زندگی
گر نظری به مردمی چشم تو سوی ما کند
۶
گفتمش از ازل خدا مهر تو با گلم سرشت
گفت ندانی این قدر، هرچه کند خدا کند
۷
در شب هجر چون برد خسته نسیمی ره به تو
شمع هدایتی مگر لطف تو رهنما کند
نظرات