
نسیمی
شمارهٔ ۱۳۱
۱
قبله عشاق عارف صورت رحمان بود
جان و دل در عشق جانان باختن خوب آن بود
۲
پیش روی خوبرویان سجده می آرم، فقیه!
قبله ای کی به ز روی و صورت خوبان بود
۳
زاهد اندر عشق او در باز جان و دل چو من
زان که هر کو عشق او زینسان بود انسان بود
۴
نکته سر خدا در صورت خوبان خفی است
محرم این نکته جان عاشق حیران بود
۵
کی به جان واماند از جانان، بگو ناصح، کسی
عاشق مقتول خود را چون دیت جانان بود
۶
رنج و اندوه فراق عاشق غمدیده را
صورت سبع مثانی وجه او درمان بود
۷
ناصحا فکر من اندر عشق او جان دادن است
کی مرا فکر غم زولانه و زندان بود
۸
عشق می بازد نسیمی تا اثر باشد از او
عشق بازی با جمال دوست جاویدان بود
نظرات