نسیمی

نسیمی

شمارهٔ ۱۳۸

۱

به جان وصل تو می‌خواهم ولیکن برنمی‌آید

به دست عاشق این دولت به جان و سر نمی‌آید

۲

سر زلفش رها کردن، به جان، نتوان ز دست ای دل

که عمری کان ز کف بیرون رود دیگر نمی‌آید

۳

دلم چون با سر زلفش کند عزم سفر با او

به منزل جز مَهِ رویش کسی رهبر نمی‌آید

۴

به خوبی می‌کند دعوی که با رویش برآید مَهْ

(چو رویش دید می‌داند که با او برنمی‌آید)

۵

(به رغم منکر رویت من آن حق‌بین حق‌دانم)

که جز روی توام رویی بر این رو بر نمی‌آید

۶

لبش می‌خواند ای ساقی سقاهُم ربهم بشنو

که محروم از مِیِ وحدت بر این ساغر نمی‌آید

۷

به دریای غم عشقش فرو رو گر گهر خواهی

که کس را اندر این دریا به کف گوهر نمی‌آید

۸

ز چشم دلبرم بر دل چه می‌آید چه می‌پرسی

مرا بر دل چه چیز است آن کزان دلبر نمی‌آید

۹

نسیمی صورت حق را، به حق، روی تو می‌داند

چه باشد منکرِ حق را، گَرَش باور نمی‌آید

تصاویر و صوت

دیوان اشعار فارسی سید عماد الدین نسیمی به کوشش سید احسان شکر خدایی و نرگس سادات شکر خدایی - سید عماد الدین نسیمی - تصویر ۲۸۰
دیوان فارسی فضل الله نعیمی تبریزی و عماد الدین نسیمی شیروانی به کوشش پرفسور رستم علی‌اف - فضل الله نعیمی تبریزی, عمادالدین نسیمی شیروانی - تصویر ۱۲۰
زندگی و اشعار عماد الدین نسیمی: شامل تحقیق در احوال و آثار نسیمی، پژوهشی در اندیشه های حروفیه به همراه متن تصحیح شده اشعار بر اساس یک نسخه نویافته کهن و هفت نسخه خطی دیگر به کوشش یدالله جلالی پندری - . - تصویر ۲۳۴

نظرات