نسیمی

نسیمی

شمارهٔ ۱۶۱

۱

زلف یارم را نه تنها دلبری کار است و بس

یا به هر مویی هزاران جان گرفتار است و بس

۲

قند می ماند به شیرینی، دهان تنگ یار

تا نپنداری که یاقوت شکربار است و بس

۳

گفتم از سودای زلفش برحذر باشم ولی

رهزن مردم نه آن دل دزد عیار است و بس

۴

می کشم خواری ز دشمن وز رقیبان سرزنش

بر من عاشق نه تنها جور آن یار است و بس

۵

صوفی خلوت نشین بت نیز دارد در بغل

زیر دلق او نه تنها بسته زنار است و بس

۶

بارها بردم ز جورش بارها بر دوش دل

بر دل من بار جور او نه این بار است و بس

۷

هر سری پابند سودایی است در بازار حشر

در حقیقت گرچه یک سودا و بازار است و بس

۸

هرکه را از جان و دل با روی خوبان میل نیست

صورتی دارد ولیکن نقش دیوار است و بس

۹

گربه حکم شرع گویای اناالحق کشتنی است

بر سر میدان چرا منصور بر دار است و بس

۱۰

(دست رنگین عرضه کن تا خلق را گردد عیان

کز تو عاشق را نه تنها بر دل آزار است و بس)

۱۱

چون نسیمی زنده از فضل خدا شد جاودان

همچو منصور فارغ از گفتار اغیار است و بس

تصاویر و صوت

زندگی و اشعار عماد الدین نسیمی: شامل تحقیق در احوال و آثار نسیمی، پژوهشی در اندیشه های حروفیه به همراه متن تصحیح شده اشعار بر اساس یک نسخه نویافته کهن و هفت نسخه خطی دیگر به کوشش یدالله جلالی پندری - . - تصویر ۲۴۹
دیوان اشعار فارسی سید عماد الدین نسیمی به کوشش سید احسان شکر خدایی و نرگس سادات شکر خدایی - سید عماد الدین نسیمی - تصویر ۳۰۷

نظرات