
نسیمی
شمارهٔ ۱۷
۱
چون گشودم فال بخت از مصحف روی حبیب
آیت نصر من الله آمد و فتح قریب
۲
سوره قاف است رویش هر که این مصحف بخواند
گرچه کافر می نماید انه شی ء عجیب
۳
رسم عشق و عاشقی اکنون پدید آید ز نو
چارده خط چون عیان شد بر رخ ماه حبیب
۴
گرنه سر کفر و دین خواهد گشودن در جهان
از چه بندد زلف را بر چهره یار من صلیب
۵
ای دل شوریده من! چون نشان داری ز دوست؟
چون خط او یافتی بر خوان و بردارش نصیب
۶
چون سکندر گر ننوشد هر که او آب حیات
زان سواد وجه جانان صورتی باشد غریب
۷
چون برآرد از چمن گل بوستان فضل حق
ای بسا عاشق که باشد در فغان چون عندلیب
۸
پیش وجهش هالک آمد جمله عالم ای نسیم!
شاد زی زان روی و خرم، گو بمیر از غم رقیب
نظرات