نسیمی

نسیمی

شمارهٔ ۱۸۵

۱

در خمارم ساقیا! جام جمی می‌بایدم

محرم همدم ندارم، همدمی می‌بایدم

۲

دارم از زلف پریشانش حکایت‌ها بسی

خلوت بی‌مدعی با محرمی می‌بایدم

۳

خشک شد لب ز آتش دل در جگر آبم نماند

ای مه از دریای فضلت شبنمی می‌بایدم

۴

شادی ما در دو عالم جز غم روی تو نیست

زان به نو، هر ساعت از عشقت، غمی می‌بایدم

۵

تا دل مجروح خود را یک زمان تسکین دهم

از سنان غمزهٔ او مرهمی می‌بایدم

۶

تا کنم قربان پایت هردم ای جان جهان

هر نفس جانی و هردم عالمی می‌بایدم

۷

در طریق کعبه شوق تو جان مرد از عطش

ای حیات تشنه! آب زمزمی می‌بایدم

۸

تا نباشم در بیابان محبت بی‌طریق

همچو ابراهیم عاشق ادهمی می‌بایدم

۹

سینه از درد فراقت چون دل نی شرحه شد

از دم عیسی دمی اکنون دمی می‌بایدم

۱۰

حاصل دنیی و عقبی در حقیقت یک دم است

تا شناسد قدر این دم، آدمی می‌بایدم

۱۱

نفحهٔ روح‌القُدُس دارد نسیمی در نفس

ای که می‌گویی مسیح مریمی می‌بایدم

تصاویر و صوت

دیوان فارسی فضل الله نعیمی تبریزی و عماد الدین نسیمی شیروانی به کوشش پرفسور رستم علی‌اف - فضل الله نعیمی تبریزی, عمادالدین نسیمی شیروانی - تصویر ۱۸۳
دیوان اشعار فارسی سید عماد الدین نسیمی به کوشش سید احسان شکر خدایی و نرگس سادات شکر خدایی - سید عماد الدین نسیمی - تصویر ۳۳۰

نظرات