
نسیمی
شمارهٔ ۱۹۴
۱
چشم مستش به خواب میبینم
کار تقوی خراب میبینم
۲
دیده را از خیال لعل لبش
ساغر پر شراب میبینم
۳
عکس رویش میان دیده مدام
همچو ماهی در آب میبینم
۴
پیش زاهد اگرچه عشق خطاست
من عاشق صواب میبینم
۵
ساقیا می بیار کز مِیِ تو
همه شب آفتاب میبینم
۶
پیش گلبرگ عارضش ز خیال
غنچه را در نقاب میبینم
۷
ابروی شوخ و چشم سرمستش
فتنه شیخ و شاب میبینم
۸
از خیال رخ و غم زلفش
همه شب ماهتاب میبینم
۹
ای نسیمی نوشته بر رخ دوست
شرح ام الکتاب میبینم
تصاویر و صوت


نظرات