
نسیمی
شمارهٔ ۱۹۶
۱
ما حاصل از حیات رخ یار کردهایم
عهدی به یار بسته و اقرار کردهایم
۲
منصور شد ز دولت عشق تو کار ما
بردار سر که عزم سر دار کردهایم
۳
ما ملتفت به زهد ریایی نمیشویم
زان، رو به کنج خانه خمار کردهایم
۴
صوفی به زهد ظاهر اگر فخر میکند
آن فخر ننگ ماست کز او عار کردهایم
۵
ما را عصا و خرقه و سجاده گو مباش
ما ترک بتپرستی و زنار کردهایم
۶
چون حسن یار تا ابد است از خلل بری
عهدی که با محبت دلدار کردهایم
۷
هردم به بوی وصل جمالش هزار عیش
با محرمان صاحب اسرار کردهایم
۸
بگذر ز زهد و زرق که ما این معاملات
در خانقاه و مدرسه بسیار کردهایم
۹
هرکس طلب کنند مرادی نسیمیا
ما اختیار از همه، دیدار کردهایم
تصاویر و صوت


نظرات