
نسیمی
شمارهٔ ۲۰۰
۱
صلاح از ما مجو زاهد که ما رندیم و قلاشیم
گهی دُردیکش میخانه گه سرخیل اوباشیم
۲
سر ما چون صراحی کی فرود آید به هر جامی
سبوها پُر کن ای ساقی! که ما رندان از این باشیم
۳
زدم از دیده آب و از مژه جاروب راهش را
در این درگه ندانم گاه سقا گاه فراشیم
۴
همه در جستوجوی صورت و ما در پی معنی
همه در گفتوگوی نقش و ما حیران نقاشیم
۵
اگر جولان کنان آید به میدان آن شه خوبان
به چوگان سر زلفش که از سر گوی بتراشیم
۶
نسیمی! چون غم دنیا ندارد هیچ پایانی
همان بهتر که بنشینیم و می نوشیم و خوش باشیم
تصاویر و صوت

نظرات