نسیمی

نسیمی

شمارهٔ ۲۱۱

۱

تو رسم دلبری داری و دانی دلبری کردن

ولیکن من ز تو مشکل توانم دل بری کردن

۲

مکن تشبیه رویش را به گلبرگ طری زانرو

که نتوان نسبت آن گل را به گلبرگ طری کردن

۳

اگر داری سر عشقش ز فکر جان و تن بگذر

که کار طبع خامان است فکر سرسری کردن

۴

ز هاروت ار چه آموزند مردم ساحری لیکن

کجا چون مردم چشمت تواند ساحری کردن

۵

دلی کو شد هوادارت تواند دم زد از جایی

سری کافتاد در پایت تواند سروری کردن

۶

بگو صورتگر چین را مکن اندیشه رویش

که نقاش ازل داند چنین صورتگری کردن

۷

خیال شمع رخسارش کسی کو در نظر دارد

نظر باشد حرام او را به ماه و مشتری کردن

۸

سری کز خاک درگاهت چو گردون سربلند آمد

نخواهد گردن افرازی به تاج سنجری کردن

۹

به وصف چشم جادوی تو اشعار نسیمی را

سراسر می‌توان نسبت به سحر سامری کردن

تصاویر و صوت

دیوان اشعار فارسی سید عماد الدین نسیمی به کوشش سید احسان شکر خدایی و نرگس سادات شکر خدایی - سید عماد الدین نسیمی - تصویر ۳۵۳

نظرات