نسیمی

نسیمی

شمارهٔ ۲۲۳

۱

با بخت سعد یارم چون هست یار با من

شادی چو آن من شد، غم را چه کار با من؟

۲

پیرامن دل من غم را چه زهره گشتن

چندان که همنشین است آن غمگسار با من

۳

منصوروار گشتم مستغرق اناالحق

ای مدعی رها کن آن گیر و دار با من

۴

گر دشمن سبکسر نازد به سیف و خنجر

زانم چه باک؟ چون هست آن ذوالفقار با من

۵

من موسی کلیمم در وادی مقدس

هست از شجر سخنگو آن شجره نار با من

۶

از باده «سقاهم » چون من همیشه مستم

کی گیرد آشنایی خمر و خمار با من؟

۷

یاری ز بخت و دولت سهل است اگر نباشد

از فضل حق چو یار است آن بختیار با من

۸

صد شهر و صد ولایت هردم چرا نبخشم

چون من ز شهر یارم، آن شهریار با من

۹

(خار از حسد بر آتش بگذار تا بسوزد

چون روز و شب رفیق است آن گلعذار با من)

۱۰

همچون خلیل از آتش کی غم خورد نسیمی

زر خالص است اینک صاحب عیار با من

تصاویر و صوت

دیوان فارسی فضل الله نعیمی تبریزی و عماد الدین نسیمی شیروانی به کوشش پرفسور رستم علی‌اف - فضل الله نعیمی تبریزی, عمادالدین نسیمی شیروانی - تصویر ۱۹۸
دیوان اشعار فارسی سید عماد الدین نسیمی به کوشش سید احسان شکر خدایی و نرگس سادات شکر خدایی - سید عماد الدین نسیمی - تصویر ۳۶۵

نظرات