نسیمی

نسیمی

شمارهٔ ۲۲۴

۱

گل ز خجالت آب شد پیش رخ نگار من

سرخ برآمد از حیا لاله ز شرم یار من

۲

مست جمال خود کند عالم امر و خلق را

برقع اگر برافکند ساقی گلعذار من

۳

مست شراب آرزو، کی رهد از خمار غم؟

تا نخورد به صدق دل باده خوشگوار من

۴

بر تن مرده می دمد چون نفس مسیح جان

هر طرفی که می رود بوی گل و بهار من

۵

تا شده ام چو مقبلان صید کمند سنبلش

هست به رغبت آمده شیر فلک شکار من

۶

(شمس منیر کی بود چون مه بدر گلرخم؟

سرو قدش نهال جان ورد رخش دثار من)

۷

مصحف حسن دلبرم هست دو چارده ولی

سی و دو است از آنکه آن ماه دو پنج و چار من

۸

من که ز مجلس ازل مست اناالحق آمدم

چون نزند شه ابد بر سر عرش دار من

۹

ای که ز عشق گفته ای دست بدار و توبه کن

عشق جمال دلبران تا ابد است کار من

۱۰

سنگ فنا ز آسمان گر برسد چه باک از آن

شکر که نیست از عمل شیشه زهد، بار من

۱۱

(هست نسیمی! در جهان سی و دو نطق لایزال

روز به محشر جزا دولت برقرار من)

تصاویر و صوت

زندگی و اشعار عماد الدین نسیمی: شامل تحقیق در احوال و آثار نسیمی، پژوهشی در اندیشه های حروفیه به همراه متن تصحیح شده اشعار بر اساس یک نسخه نویافته کهن و هفت نسخه خطی دیگر به کوشش یدالله جلالی پندری - . - تصویر ۲۸۷

نظرات