نسیمی

نسیمی

شمارهٔ ۲۴۲

۱

دل مردم به جان آمد ز دست آن کمان ابرو

تعالی الله از آن چشمان، جلال الله از آن ابرو

۲

مخوان روی نگارم را به جان ای ساده دل زانرو

که چون روی دلارایش ندارد روی جان ابرو

۳

نهان از غمزه با مردم نگفتی راز و نشنودی

اگر با مردم چشمش نبودی در میان ابرو

۴

دلا بی ترک جان و سر، مکن سودای ابرویش

که نتوانی کشید آسان کمان آنچنان ابرو

۵

به ظاهر فتنه، خوبان را رخ و زلف است و خال اما

به چشم و غمزه خون خلق می ریزد نهان ابرو

۶

هلال از نون ابرویت نشانی می دهد لیکن

به پیشانی مگر نامش نهد آن دلستان ابرو

۷

برای فتنه عالم بس است ابرویت ای حوری

چرا از وسمه می بندی دگر بر ابروان ابرو

۸

تو را اقلیم زیبایی مسلم گشت و سلطانی

که بر خورشید تابان زد چو زلفت سایبان ابرو

۹

ز روی چون گل خندان برافکن پرده ای دلبر!

که عینت فتنه پیدا کرد و آشوب از کران ابرو

۱۰

اگر خواهی که بگشایی صیام روزه داران را

برآ بر طرف بام ای ماه! و بنما ناگهان ابرو

۱۱

ز «مازاغ البصر» حرفی به چشم توست ظاهر کن

که کرد اسرار «مااوحی » ز مژگانت عیان ابرو

۱۲

نسیمی قبله جز رویت نخواهد کرد چندانی

که باشد بر سر بالین چشم دلبران ابرو

تصاویر و صوت

دیوان اشعار فارسی سید عماد الدین نسیمی به کوشش سید احسان شکر خدایی و نرگس سادات شکر خدایی - سید عماد الدین نسیمی - تصویر ۳۸۳
دیوان فارسی فضل الله نعیمی تبریزی و عماد الدین نسیمی شیروانی به کوشش پرفسور رستم علی‌اف - فضل الله نعیمی تبریزی, عمادالدین نسیمی شیروانی - تصویر ۲۱۷

نظرات