
نسیمی
شمارهٔ ۲۴۶
۱
با غیر مگو حالم، کاغیار نداند به
پروانه آن شمعم، گر نار نداند به
۲
از جام می باقی، یعنی لب آن ساقی
مستم، اگر این معنی هشیار نداند به
۳
با غیر نمی گویم سر سخن عشقت
گر شرح رموز غیب اغیار نداند به
۴
سهل است سر خود را بر دار زدن، لیکن
اسرار سر عارف گر دار نداند به
۵
هست از کرم حسنت محروم رقیب، آری
گر لطف دم عیسی مردار نداند به
۶
در صومعه با صوفی در کار درا گویی
ای زاهد! اگر عاشق این کار نداند به
۷
با روی گل خندان، بلبل نظری دارد
این مژده نازک را، گر خار نداند به
۸
در مصطبه معنی بی صورت سالوسی
وا یافته ام گنجی گر مار نداند به
۹
اشعار نسیمی را صد معجزه هست، آری
گر سر ید بیضا سحار نداند به
تصاویر و صوت


نظرات